اخبار، نقد و بررسی بازی، سینما، فیلم و سریال
مگر میشود حتی با گذشت این همه سال هنوز از تماشای انیمیشنهای شرک و دیالوگهای بامزهی آن لذت نبرید؟ شرک، فیونا، خره و گربه چکمهپوش شخصیتهایی هستند که افراد زیادی با آن خاطره دارند و میتوان به نوعی گفت که انیمیشن شرک با اکران در سال ۲۰۰۱ توانست مجموعهای را خلق کند که حتی پس از گذشت دو دهه هنوز خواهان دارد.
در مجموعه انیمیشنهای شرک دیالوگهای بامزه و خندهداری وجود دارد که به محض خواندنشان یاد آن صحنه میافتید و همچنان میتوانند شما را بخندانند. حتی بسیاری از این دیالوگها نیز به نوعی جزو فرهنگ عام هستند و در میمها استفاده میشوند. پس با این حساب شرک را میتوان یک پدیده فرهنگی نامید که اکثرا آن را میشناسند و بیصبرانه منتظر سری بعدی آن هستند. در ادامه بهترین دیالوگهای مجموعه شرک را خواهید خواند.
۱۰- «بهتره که یه نفر در حال مردن باشه.» – شرک ۳

پس از پایان شرک ۲، شرک و فیونا بالاخره ازدواج میکنند. در شرک ۳ آنها زندگی آرامی را در قلعهی خیلی خیلی دور دارند. زمانی که آنها در خلوت خود دربارهی بچهدار شدن صحبت میکردند، نگهبانی وارد اتاق میشود و شرک با خشم این دیالوگ را میگوید.
دقیقا بعد از گفتن این دیالوگ، پادشاه هارولد میگوید که دارد میمیرد و لحظهی خندهداری شکل میگیرد. مرگ پادشاه هارولد یکی از غمانگیزترین لحظههای این مجموعه است، البته در ادامه مرگهای ساختگی او نیز ما را میخنداند. این صحنه نشان میدهد که انیمیشنهای شرک به خوبی میتوانند لحظات غمناک و کمدی را در کنار هم استفاده کنند.
۹- «خره!» – شرک ۲

احتمالاً صحنهی شام در فیلم شرک ۲ را به یاد دارد؛ همان وقتی که شرک برای اولین بار با والدین فیونا ملاقات میکند. فضا پرتنش است، چون پدر فیونا، شاه هارولد، از این که فیونا عاشق یک غول شده، ناراحت است.
شرک تمام تلاشش را میکند تا مودب به نظر برسد، اما خره با صحبتهایش همهچیز را به هم میریزد. وقتی صحبت از بچهدار شدن به میان میآید، هم شرک و هم هارولد غافلگیر میشوند؛ شرک هنوز آماده نیست و برای هارولد این یعنی نوههایش غول خواهند بود. در نتیجه این دو وارد یک درگیری لفظی میشوند. در حالی که همه شروع به صدا زدن اسمها میکنند تا اوضاع را آرام کنند، الاغ ناگهان با لبخند، فقط میگوید: خره!
۸- «اگه من کوررنگی داشتم، این کار خیلی راحتتر میشد.» – شرک ۱

بعد از این که شرک تیر میخورد، خره هیچ کمک خاصی نمیکند و فقط کار را بدتر میکند. فیونا برای اینکه بتواند با خیال راحت به شرک رسیدگی کند، از خره میخواهد که یک گل آبی با خارهای قرمز پیدا کند. خره هم میافتد به دنبال این گل و با غر این دیالوگ بامزه را میگوید.
در ادامه بینندگان خره رو میبینند که وسط یک مزرعه پر از همون گل که دقیقا دنبال میگشت راه میرود، اما خودش اصلا متوجهشان نمیشود. ترکیب این صحنه و این دیالوگ به سادگی میتواند ما را بخنداند. در نهایت خره گل را برای فیونا میبرد، هرچند خیلی به درد کسی نمیخورد.
۷- «خره، دو کلمست خب؟ دهنتو… ببند.» – شرک ۱

خره یکی از بهترین همراههان شرک است، اما باز هم در بعضی مواقع میتواند روی اعصاب شرک برود. این ماجرا حتی رابطهی این دو را سرگرمکنندهتر میکند. شرک گاهی نمیتواند مزخرفات خره را تحمل کند و در این لحظه نیست نتوانست دیگر خودش را کنترل کند تا این دیالوگ را به خره نگوید.
با وجود این که خیلی دعوا میکنند، اما در نهایت بهترین دوست یکدیگر هستند. شرک که سالها از جامعه طرد شده و کسی را برای همصحبتی نداشته، توانایی ابراز احساسات خود را ندارد؛ با این حال، شوخیهای سبک و کنایههای دوستانهاش نسبت به الاغ، خود گویای عمق رابطه آنهاست.
۶- «برای پنج دقیقه… ممکنه خودت نباشی؟ فقط پنج دقیقه؟!» – شرک ۲

هر کسی یه نقطهی جوش داره، و برای شرک، اون نقطه جاییه که خره از روی بیحوصلگی شروع میکند به ادا درآوردن. در مسیر سفر به سرزمین خیلی خیلی دور، خری برای سرگرم کردن خودش با لبهایش صدا در میآورد و همین باعث میشود تا شرک از کوره در برود.
این جمله به یک شوخی رایج در فضای مجازی تبدیل شده است و حتی مردم آن را در موقعیتهای مختلف به کار میبرند. با اینکه این جمله ممکن است به ظاهر توهینآمیز باشد، اما اغلب مخاطبان آن را به عنوان بخشی از شوخیهای دوستانه استفاده میکنند. این مسئله نشاندهندهی تاثیر انیمیشنهای شرک بر مردم است.
۵- «توی مرداب من چیکار میکنید؟» – شرک ۱

هدف شرک در قسمت اول تنها این است که آرامش خودش را داشته باشد، چه زمانی که خره به سراغش میآید، چه وقتی موجودات افسانهای به قلمرو او پناه میبرند، و یا حتی هنگامی که او را به دربار لرد فارکواد فرا میخوانند. در نهایت وقتی او دیگران را در مرداب خود میبیند، این جمله را فریاد میزند.
او فقط میخواهد در خلوت و تنهایی خود زندگی کند، بدون مزاحمت دیگران. این جمله، بازتابی است از تمایل شرک به حفظ حریم شخصیاش و همچنین نارضایتیاش از دنیایی که مدام آرامش او را بر هم میزند. البته در انیمیشن شرک برای همیشه، او همچنان با ورود بیوقفهی بازدیدکنندگان مواجه است، چرا که دیگر هیچکس از او نمیترسد یا فکر نمیکند ممکن است او کسی را بکشد و بخورد. شرک با حسرت به روزهایی فکر میکند که میتوانست آدمها را با یک نگاه فراری دهد، نه اینکه مجبور باشد حضور آنها را تحمل کند.
۴- «نعره بزن!» – Shrek Forever After

پس از آنکه شرک با سرزمین خیلی خیلی دور به صلح میرسد، دیگر نه به عنوان تهدید ، بلکه به عنوان یک چهرهی محبوب شناخته میشود. در نتیجه، انسانهایی که پیشتر از او فرار میکردند، اکنون به سویش میآیند و از او خواستههای مختلفی دارند. یکی از این افراد، بچهای است که مدام از شرک میخواهد نعره بزند.
وقتی پدر بچه از شرک میخواهد که او را خوشحال کند و برای دل بچه غرش کند، این درخواست بهتدریج روی اعصاب شرک میرود تا جایی که بالاخره، غرش واقعیاش را میکند. با این حال، مهمانها متوجه خشم واقعی شرک نمیشوند و در عوض، با هیجان برایش دست میزنند و تشویقش میکنند. شرک از این وضعیت خوشحال نیست، چرا که ابزار ترس و قدرت او تبدیل به ابزاری برای سرگرمی دیگران شده است.
۳- «غولها مثل پیازن. پیاز لایهلایه است، غولها هم لایهلایهاند.» – شرک ۱

بدون شک این دیالوگ یکی از مشهورترین دیالوگهای این مجموعه است. در یکی از صحبتهای شرک با خره، او تلاش میکند احساساتش را به شکلی بیان کند که خره بتواند آن را درک کند، هرچند خیلی کارساز نیست. این موضوع کاملاً قابل درک است؛ چرا که شرک بیشتر عمرش را بهتنهایی گذرانده و هیچگاه فرصت واقعیای برای صحبت کردن از درونش یا ابراز احساسات به دیگران نداشته است.
این جمله نهتنها در دل خود طنزی ساده دارد، بلکه بهزیبایی نشان میدهد که پشت ظاهر سخت و خشن شرک، لایههایی از احساس، پیچیدگی و انسانیت نهفته است. در ابتدا شاید او موجود پیچیدهای به نظر نرسد، اما با رفتارهایی که نسبت به فیونا و دوستان و خانوادهاش نشان میدهد، کمکم ثابت میکند که در درونش، واقعاً ابعاد پیچیدهتری وجود دارد.
۲- «یک روز جبران میکنم، مگر این که پیدات نکنم یا یادم بره» – شرک ۱

شرک ۲ دنبالهای حماسی برای قسمت اول به شمار میرود که جذابیت و طنز نسخهی اصلی را در تمامی جنبهها ارتقا میبخشد. در یکی از صحنهها، شرک پس از نوشیدن معجونی جادویی که او را به انسان تبدیل میکند، برای یافتن لباس مناسبتر، از چند رهگذر لباس قرض میگیرد و این دیالوگ را میگوید.
این دیالوگ نه تنها لحظهای بامزه به داستان اضافه میکند، بلکه بار دیگر شخصیت دوگانهی شرک را به نمایش میگذارد، کسی که بین خوی خشن و رفتار مودبانه در نوسان است. درست است که شرک به یک انسان تبدیل شده است، اما در دل همچنان یک غول است، با همان رفتارهای همیشگیاش.
۱- «برخی از شما ممکن است بمیرید، اما این فداکاریای است که من حاضرم بپذیرم.» – شرک ۱

هنگامی که لرد فارکواد به دنبال کسی برای نجات پرنسس فیونا از چنگال اژدها میگردد، خطاب به شوالیههایش دربارهی خطراتی که در پیش دارند سخن میگوید. او اعلام میکند که احتمالا برخی از آنها کشته خواهند شد، اما به طرز خندهداری میگوید که این فداکاریای است که خودش مایل است بپذیرد، نه آنها.
این جمله به خوبی خودشیفتگی عجیب و عدم درک واقعبینانهی لرد فارکواد از موقعیتش را نشان میدهد. تعجبی ندارد که در فضای مجازی لرد فارکواد به عنوان نماد خودخواهی استفاده میشود. او تصمیمی میگیرد که به نفع خودش است و حتی تلاش دیگران را به اسم خودش میزند. این جمله به خوبی شخصیت فارکواد را که با طنز قاطی شده معرفی میکند، کاری که انیمیشن شرک نشان داده در آن تبحر دارد.
منبع: CBR
منبع: gamefa.com