» فیلم و سریال » برترین‌ها (سینما) » ۱۰ موسیقی‌ساز بی‌رقیب تاریخ سینما – موبوگیم
۱۰ موسیقی‌ساز بی‌رقیب تاریخ سینما – موبوگیم
برترین‌ها (سینما)

۱۰ موسیقی‌ساز بی‌رقیب تاریخ سینما – موبوگیم

۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ 005

زمانی که حرف از شاهکارهای سینمایی می‌شود، یکی از جوانب کلیدی ارتباط با مخاطب و انتقال احساسات موسیقی این آثار است؛ حالا نوبت به آن رسیده تا نگاهی به ۱۰ موسیقی‌ساز برتر و فراموش‌نشدنی تاریخ سینما بیندازیم.

۱۰) منظره‌ای ارکسترال در دستان یک نابغه: موریس ژار

موریس ژار موسیقی‌ساز فرانسوی نابغه
نقاشی موسیقایی که با نت‌های خود منظره‌ای حماسی خلق می‌کرد.

موریس ژار جایگاه خود را به عنوان دهمین آهنگساز بزرگ تاریخ سینما تثبیت می‌کند؛ یک چهره پیشگام که موسیقی‌های حماسی و خاطره‌انگیزش عظمت سینمای کلاسیک را تعریف کرد. نبوغ ژار در توانایی او برای تبدیل مناظر گسترده و عطش انسانی به تابلوهای موسیقایی باشکوه نهفته بود. همکاری‌های او با کارگردان دیوید لین برای Laurence of Arabia، Doctor Zhivago وA Passage to India همچنان به عنوان دستاوردهای برجسته باقی مانده‌اند؛ موسیقی‌های او به اندازه فیلمبرداری یا بازیگری در هویت این فیلم‌ها نقش اساسی داشتند.

سبک ژار ترکیبی از زیبایی ارکسترال با سازهای قومی بود و تم‌هایی خلق می‌کرد که بازتاب‌دهنده وسعت جغرافیایی و عاطفی سوژه‌هایش بودند. صداهای پرطنین و نواخته شدن تارهای چرخان مقدمه Laurence of Arabia وسعت خیره‌کننده صحرا را تداعی می‌کنند، در حالی که «تم لارا» در Doctor Zhivago با بالالایکا و سازهای زهی، هرج و مرج انقلابی را به عشقی دراماتیک تبدیل می‌کند. موسیقی او هم‌زمان هم شکوه بصری داشت و هم عمق احساسی. این قدرت با استفاده از لایتموتیف‌ها برای پیوند داستان‌های شخصی به تحولات تاریخی به دست آمد.

دستاوردهای او حیرت‌آور است: ۳ جایزه اسکار (برای سه‌گانه لین)، ۹ نامزدی در مجموع و فعالیتی شامل بیش از ۱۵۰ فیلم. حضور ژار موسیقی حماسی را دوباره تعریف کرد و ثابت کرد که موسیقی ارکسترال می‌تواند هم عظمت بیرونی و هم ملانکولی یخ‌زده  را منعکس کند. در حالی که او نسبت به هم‌دوره‌هایش در ساخت موسیقی برای فرنچایزها کمتر فعال بود، آثار مستقل او به نمادهای فرهنگی تبدیل شدند؛ موسیقی متن Doctor Zhivago بیش از ۱۰ میلیون نسخه فروخت و ملودی‌های آن مترادف با عشق تراژیک شد.

۹) تنوعی تحسین‌کردنی در تمامی ژانرها: جری گلداسمیت

جری گلداسمیت یکی از نوابغ تکرارنشدنی موسیقی سینما
جری گلداسمیت نابغه‌ای که برای ۲۰۰ فیلم متنوع موسیقی متن‌های خارق‌العاده ساخت.

جری گلداسمیت به درستی جایگاه نهمین آهنگساز بزرگ تاریخ سینما را به خود اختصاص می‌دهد. گلداسمیت میراثی از طریق تطبیق‌پذیری بی‌پروا خلق کرد و مناظر صوتی به همان اندازه متنوعی نسبت به فیلم‌هایی که غنی می‌ساخت، ارائه داد. آثار ماندگار او Star Trek: The Motion Picture، Alien، Chinatown، Planet of the Apes  و The Omen آهنگسازی را نشان می‌دهند که از قید قراردادها رها شده، به یک اندازه در شگفتی‌های کیهانی، هراس‌های اگزیستانسیال و تعلیق‌های نوآر مهارت داشت.

سبک گلداسمیت تلفیقی از تصنیف‌سازی دوره رمانتیک با نوگرایی بود. او از سازهای غیرمرسوم (واترفون‌ها، سازهای برنجی مارپیچی) و عناصر الکترونیک برای بازتاب ناآرامی روایی استفاده می‌کرد؛ مانند ریتم‌های ناهماهنگ و ضربان‌مانند در Alien (شاهکاری از هراس تنگنایی). این را با سولوهای ترومپت اندوهناک Chinatown مقایسه کنید که فساد اخلاقی لس‌آنجلس دهه ۱۹۳۰ را تداعی می‌کند یا سرود حماسی ارکسترال-کُرال Star Trek که اپرای فضایی را به عنوان سفر روحانی بازتعریف کرد. موسیقی‌های او همکاران روایی بودند، چه با تقویت جاه‌طلبی نظامی Patton با سازهای برنجی جسورانه، یا لالایی‌های وهم‌انگیز Poltergeist برای تسخیر حومه شهر.

دستاوردهای او شامل ۱۸ نامزدی جایزه اسکار (برنده برای The Omen)، خروجی پرکار بیش از ۲۰۰ موسیقی متن و نقشی پیشگام در ادغام موسیقی الکترونیک با سینمای جریان اصلی است. کارگردانانی از ریدلی اسکات تا استیون اسپیلبرگ به دنبال کیمیاگری او بودند؛ تم Star Trek او همچنان سرود علمی-تخیلی باقی مانده، در حالی که کوبه‌ای‌های بدوی Planet of the Apes موسیقی فیلم‌های ژانری را دوباره شکل دادند.

۸) حاکم قلمرو ترس و دلهره: برنارد هرمن

موسیقی‌ساز عناوین هیچکاک برنارد هرمن
تنها با نگاه کردن به این چهره می‌توان ترس و دلهره آثار هیچکاک را به وضوح دید.

برنارد هرمن به‌حق جایگاه هشتمین آهنگساز بزرگ تاریخ سینما را از آن خود می‌کند، انقلابی‌ای که موسیقی‌های روان‌شناختی‌اش تعریف کرد که چگونه موسیقی می‌تواند تاریک‌ترین زوایای ذهن انسان را منعکس کند. هرمن پیشگام صدایی شد که در تنش، ناهماهنگی و بی‌قراری وجودی غوطه‌ور بود. همکاری‌هایش با آلفرد هیچکاک، Psycho، Vertigo، North By North West هنوز معیارهای تعلیق هستند اما نبوغ او فراتر رفت و آهنگ‌هایی خلق کرد که به‌اندازه فیلمنامه‌ها حیاتی بودند.

سبک هرمن با کمینه‌گرایی بی‌پرده و تجربیات جسورانه تعریف می‌شد. او از سازهای ارکسترال به‌عنوان سلاح استفاده می‌کرد تا هیجان خام را برانگیزد: ویولن‌های جیغ‌مانند صحنهٔ حمام در Psycho که اکنون مترادف با وحشت است؛ تارهای مارپیچ و گروه کر در Vertigo، که چرخش‌های وسواس را تقلید می‌کنند؛ ساکسیفون جاز در Taxi Driver، که تجسم صوتی بیگانگی شهری است. برخلاف نغمه‌های حماسی هم‌عصرانش، موسیقی هرمن در ابهام رشد می‌کرد و از هارمونی‌های حل‌نشده و ضربان‌های ریتمیک برای تشدید بی‌قراری بهره می‌برد.

دستاوردهای او بنیادی هستند. او در ژانرهای مختلف شاهکار خلق کرد: موزیک علمی‌تخیلی The Day the Earth Stood Still، تراژدی اپراتیک Citizen Kane، و عشق گوتیک Jane Eyre. با این که فقط یک اسکار برد، تأثیرش فراتر از جوایز است. کارگردان‌هایی مانند مارتین اسکورسیزی و برایان دی پالما او را ستایش کردند و آهنگسازان مدرن از دنی الفمن تا جانی گرینوود کارش را سرآغازی بنیادین می‌دانند.

۷) از گوتیک تا هیجان کودکانه: دنی الفمن

دنی الفمن روانی
بله، درست می‌بینید. این صورت شخصی بوده که موسیقی اکثر آثار تیم برتون را ساخته است.

دنی الفمن به عنوان هفتمین آهنگساز بزرگ فیلم در تمام دوران جایگاه خود را تثبیت می کند؛ یک مبارز که موسیقی‌های عجیب و غریب و گوتیک گونه‌اش، ویژگی‌های عجیب را به یک ابرقدرت سینمایی تبدیل کرد. الفمن طاقچه‌ای در دل غریب‌پسندی خوشایند ایجاد کرد و شوخ‌طبعی سیرک‌گونه، نمایش‌های تاریک و بی‌پروایی پانک-راک را در هم آمیخت. همکاری‌های او با تیم برتون در Edward Scissorhands ، Batman 1989، The Nightmare Before Christmas، به سنگ محک فرهنگی تبدیل شدند، موسیقی متن‌هایشان به اندازه کت و شلوارهای راه راه یا شخصیت‌های رنگ پریده برای زیبایی‌شناسی برتون حیاتی بودند. موسیقی الفمن فقط این جهان ها را همراهی نمی‌کند، بلکه آنها را می‌سازد. از ملودی های نوستالژیک جعبه موسیقی تنهایی ادوارد تا آشوب پرطنین کُر شوالیه تاریکی گاتهام.

فراتر از برتون، تنوع الفمن می‌درخشد. شیطنت سبکسرانه Men in Black، درد احساسی Good Will Hunting و تم‌های ابرقهرمانی پرتلاطم Spider-Man سم ریمی آهنگسازی را نشان می‌دهند که توسط ژانر محدود نشده است. سبک او شامل سازهای زهی منقطع، کوبنده‌های پرسر و صدا و آوازهای کُر ترسناک می‌شود که اغلب با حسی شوخ و مرموز آمیخته شده‌اند. موسیقی متن Beetlejuice  با اجنه‌های الهام گرفته از کالیپسو نمونه ای از استعداد او در ترکیب چیزهای پوچ با فراموش نشدنی‌ها هستند.

دستاوردهای الفمن شامل چهار نامزدی اسکار، یک گرمی و یک Emmy می‌شود. دنی الفمن برای بیش از ۱۰۰ فیلم موسیقی ساخته است. اگرچه اغلب اوقات تحت‌الشعاع آهنگسازان «جدی‌ت»ر قرار می گیرد، نبوغ الفمن در پذیرش چیزهای عجیب نهفته است.

۶) عمق احساسی و حماسه: جیمز هورنر

جیمز هورنر نابغه‌ای که دیگر نزد ما نیست
نابغه فوق‌العاده موسیقایی که دیگر در نزد ما نیست.

جیمز هورنر به درستی جایگاه خود را به عنوان ششمین آهنگساز بزرگ فیلم در تمام دوران به دست می‌آورد، استادی در روایت عاطفی که موسیقی‌های پرشور و ملودی‌محور او به ضربان قلب سینمای بلاک‌باستر تبدیل شد. در حالی که پیشگامانی مانند جان ویلیامز و انیو موریکونه عظمت تماتیک را پایه‌گذاری کردند، نبوغ هورنر در توانایی او برای ترکیب ساختار ارکسترال گسترده با بافت‌های الهام‌گرفته از موسیقی فولکلور نهفته بود، آثاری که با انسانیتی عمیق به اوج می‌رسیدند. کارهای ماندگار او، Titanic، Braveheart، Avatar و Legends of the Fall، مدارک تسلط خالص در ترکیب جلوه‌های بصری با صمیمیت هستند و روایت‌های حماسی را به سفرهایی عمیقاً شخصی ارتقا می‌دهند.

سبک هورنر با ملودی‌های الهام‌گرفته از موسیقی سلتیک، تارهای اوج‌گیرنده و کرهای پرطنین تعریف می‌شد که بی‌وقفه بر تارهای قلب تأثیر می‌گذاشتند. سوت نازک و آوازهای احساسی «سرود دریا» در Titanic، نی‌های بادی پرطنین و عشق تراژیک «برای عشق یک شاهزاده خانم» در Braveheart و تلفیق شگفتی‌های ارکسترال با ریتم‌های قبیله‌ای در Avatar جیمز کامرون، استعداد او در ترکیب فرهنگی را به نمایش گذاشتند. حتی در میان انتقادها از موتیف‌های تکراری، مثل «موتیف خطر» امضایش که در فیلم‌هایی مانند Aliens و Apollo 13 ظاهر شد، موسیقی هورنر همچنان به‌طور مقاومت‌ناپذیری تأثیرگذار باقی ماند.

دستاوردهای او عظیم هستند: دو جایزه اسکار برای Titanic (بهترین موسیقی و بهترین ترانه)، ۱۰ نامزدی دیگر و موسیقی‌های متنی که در سراسر جهان در صدر جدول‌ها قرار گرفتند (آلبوم TItanic همچنان یکی از پرفروش‌ترین آثار ارکسترال در تاریخ است). همکاری‌های او با کارگردانانی مانند جیمز کامرون و ران هاوارد لحظات تعیین‌کننده‌ای را به وجود آورد؛ از کر پسرانه محزون Glory تا تم‌های شکننده پیانو درA Beautiful Mind.

رتبه ششم نه به دلیل کمبود نبوغ، بلکه به دلیل سایه‌های عظیم نوآورانی مانند استاینر و زیمر است. با این حال، مرگ نابهنگام هورنر در سال ۲۰۱۵ میراث او را به عنوان آهنگسازی که حقیقت عاطفی را بر آزمایش‌های آوانگارد اولویت می‌داد، تثبیت کرد.

۵) ملودی اشک‌ها و خاطرات: توماس نیومن

توماس نیومن در کنسرت
نابغه‌ای دیگر در خانواده پرستاره نیومن دنیای موسیقی را تغییر داد.

توماس نیومن جایگاه خود را به عنوان پنجمین آهنگساز بزرگ فیلم در این لیست، با اقتدار، به دست می‌آورد. استادی در ظرافت کم‌گویانه که موسیقی‌های مینیمالیست و فراتر از سبک او مترادف با ظرافت عاطفی و عمق جوی شده‌اند. نیومن صمیمیت را بازتعریف کرد و بافت‌های صوتی خلق کرد که به جای فریاد زدن، در گوش زمزمه می‌کنند. آثار ماندگار او، American Beauty، The Shawshank Redemption، Finding Nemo و Wall-E، نبوغ تغییرپذیر او را آشکار می‌کنند که در درون‌نگری آرام رشد می‌کند و با دقتی بی‌نظیر، بازیگوشی، اندوه و امید را متعادل می‌سازد.

سبک نیومن با سازبندی نامتعارف، مینیمالیسم ریتمیک و تمایل به ترکیب تجربیات الکترونیک با گرمای آکوستیک تعریف می‌شود. سازهای کوبه‌ای فلزی و پیانوی گیرای قطعه «Any Other Name» از American Beauty، ملال حومه‌شهر را در خود جای داد، در حالی که سازهای زهی ظریف و بادی‌های چوبی The Shawshank Redemption، تاب‌آوری روح انسان را بازتاب داد. همکاری‌های او با پیکسار، مانند درخشش آبی Finding Nemo و ترکیب آینده‌نگرانه شگفتی ارکسترال و بوق‌های رباتیک Wall-E، انعطاف‌پذیری او را در پیوند شگفتی کودکانه با وزن عمیق مفهومی ثابت می‌کند.

علیرغم ۱۵ نامزدی جایزه اسکار (رکوردی بدون برد)، دستاوردهای نیومن تکرارنشدنی هستند. او در دهه ۱۹۹۰ موسیقی فیلم مستقل را احیا کرد و نسلی از آهنگسازان را تحت تأثیر قرار داد تا به جای ملودی، روی جو تمرکز کنند. همکاری‌هایش با نابغه‌هایی مانند سام مندس، فرانک دارابونت و استیون سودربرگ انعطاف‌پذیری او را تأکید می‌کنند. برخلاف غرش زیمر یا شکوه اپرایی موریکونه، قدرت نیومن در خودداری نهفته است؛ یک سیم کشیده یا سینثیزی طنین‌انداز می‌تواند اقیانوس‌هایی از احساس را برانگیزد.

رتبه پنجم نه نشانه ضعیف بودن او نیست بلکه نشان می‌دهد که چه اشخاصی پس از او قرار دارند. با این حال، میراث نیومن ماندگار خواهد بود.

۴) موسس موسیقی سینماتیک: مکس استاینر

مکس استاینر موسس موسیقی متن مدرن سینما
نمی‌توان لیستی برای بهترین موسیقی‌سازان تاریخ سینما نوشت به کسی که همه چیز را شروع کرد اشاره نکرد.

مکس استاینر به عنوان چهارمین آهنگساز بزرگ فیلم در تمام دوران جایگاه خود را به دست می‌آورد؛ پیشگامی که پایه‌های آهنگسازی مدرن فیلم را در عصر طلایی هالیوود بنا نهاد. در حالی که جان ویلیامز، هانس زیمر و انیو موریکونه ژانرها را بازتعریف کردند، استاینر خود زبان موسیقی سینمایی را ابداع کرد. کار پیشگامانه او در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، که با آثاری مانند Gone with the Wind و King Kong تجلی یافت، فیلم‌ها را از نمایش‌های صامت به درام‌های پرشور عاطفی تبدیل کرد و ثابت کرد که موسیقی می‌تواند به اندازه دیالوگ یا تصاویر برای روایت داستان حیاتی باشد.

سبک استاینر تلفیقی از لایتموتیف‌های واگنری با ارکستراسیون گسترده بود، قالبی که هنوز هم راهنمای آهنگسازان امروزی است. موسیقی او برای King Kong، یکی از اولین موسیقی‌های فیلم کاملاً یکپارچه، از تم‌های تکرارشونده برای بازتاب تراژدی میمون عنوان فیلم استفاده کرد و تعلیق و احساسات را در هم آمیخت. عنوان Gone with the Wind شاهکار او باقی می‌ماند: موسیقی باشکوه و ملودیک آن، با تم معروف «تم تارا»، ابعاد حمایت‌آمیز سفر اسکارلت اوهارا را تقویت کرد و موتیف‌های شخصیت‌ها را در تاروپودی از اشتیاق و تاب‌آوری بافت. آثار کلاسیک دیگر مانند کازابلانکا (۱۹۴۲) و گنج سیرا مادره (۱۹۴۸) بیشتر توانایی او را در تقویت درام از طریق موسیقی نشان دادند، خواه با استفاده از سازهای زهی عاشقانه یا نشانه‌های مینیمالیستی پرتنش.

دستاوردهای او تاریخی هستند: سه جایزه اسکار (برای فیلم‌های The Informer, Now, Voyager و Since You Went Away)، ۲۴ نامزدی اسکار و امتیاز آهنگسازی بیش از ۳۰۰ موسیقی فیلم. تأثیر استاینر غیرقابل‌اندازه است؛ او به اسطوره‌هایی مانند آلفرد نیومن آموزش داد و الهام‌بخش روایت تماتیک جان ویلیامز بود. در دوره‌ای که موسیقی فیلم امری ثانویه محسوب می‌شد، او بر قدرت روایی آن اصرار داشت و موسیقی‌هایی خلق کرد که به صحنه‌ها جان می‌دادند، نه صرفاً آنها را تزئین می‌کردند.

۳) موسیقی‌ساز باعشق ایتالیایی: انیو موریکونه

انیو موریکونه موسیقی‌ساز جهان وسترن و سینمای اسپاگتی
جهان سینمای وسترن اسپاگتی بدون سس موسیقایی فوق‌العاده موریکونه بی‌معنا می‌شد.

انیو موریکونه جایگاه خود را به‌عنوان سومین آهنگساز بزرگ تاریخ سینما با افتخار به دست آورده است. یک نابغه پیشرو که موسیقی‌های فراتر از ژانر او زبان عاطفی سینما را دگرگون کرد. نبوغ موریکونه در ترکیب جسورانه صداهای متنوع، مینیمالیسم گیرا و قدرت خام قصه‌گویی نهفته است. همکاری‌های افسانه‌ای او با سرجیو لئونه، عناوین the Good, the Bad, and the Ugly و Once Upon a Time in the West، ژانر وسترن را بازتعریف کرد و جایگزین ارکستراسیون کلیشه‌ای با سوت‌ها، ریتم‌های شلیک تفنگ، گیتارهای الکتریک و آوازهای کُر شد. این موسیقی‌ها تنها همراه فیلم‌ها نبودند بلکه آن‌ها به نبض فیلم‌ها تبدیل شدند و تجسم ناامیدی، اسطوره و ابهام اخلاقی بودند.

مشهورترین آثار موریکونه فراتر از وسترن‌ها گسترده شده است. فیلم The Mission توانایی متعالی او در ترکیب موسیقی مقدس باروک با فلوت بومی آمریکای جنوبی را به نمایش گذاشت و قطعه‌ فراموش‌نشدنی Gabriel’s Oboe را خلق کرد. عنوان فوق‌العاده Cinema Paradiso استعداد او در نوستالژی دل‌شکن را آشکار کرد، در حالی که The Untouchables نبوغ پرتنش و پرتعلیق او را نشان داد. سبک او از هرگونه دسته‌بندی فرار می‌کرد و عناصر فولک، جاز، تجربیات آوانگارد و دقت کلاسیک را در روایت‌های عاطفی منسجم می‌بافت.

دستاوردهای او حیرت‌آور است: بیش از ۵۰۰ موسیقی فیلم، یک اسکار افتخاری (۲۰۰۷) و یک جایزه‌ی اسکار رقابتی برای The Hateful Eight در ۸۷ سالگی. او شش نامزدی اسکار در طول شش دهه کسب کرد که گواهی بر ارتباط همیشگی او با دنیای سینماست. تأثیر موریکونه در موسیقی مدرن نفوذ کرده است؛ کارگردانانی مانند کوئنتین تارانتینو و گیلرمو دل تورو از قطعات او برای تشدید تعلیق و تراژدی استفاده کرده‌اند.

یک سازدهنی تنها، یک کر دور یا یک ترومپت منفرد می‌توانست فضایی از اشتیاق یا خشونت را خلق کند. موسیقی او نه تنها شنیده می‌شد، بلکه حس می‌شد و خود را در حافظه فرهنگی جاودانه می‌کرد. انیو موریکونه شاعر صدا بود که پلی میان هنر متعالی و سینمای مردمی زد؛ استادی که میراث او به‌عنوان یک کیمیاگر بی‌نظیر موسیقی فیلم، بی‌همتا باقی می‌ماند.

۲) موسیقی‌ساز محبوب آلمانی سینمای آمریکا: هانس زیمر

هانس زیمر نابغه جدید موسیقی سینما
از بتمن تا پادشاه هشتم روم، هانس زیمر حماسه آفرید.

هانس زیمر به عنوان دومین آهنگساز بزرگ تاریخ سینما شناخته می‌شود، یک نوآور که موسیقی‌های پیشرو او سینمای مدرن را بازتعریف کرده‌اند. در حالی که میراث جان ویلیامز بر شکوه بی‌زمان استوار است، نبوغ زیمر در تلفیق انقلابی آزمایش‌های الکترونیک و نوآوری‌های فراتر از مرزهای ژانر نهفته است. آثار او، از Inception و Gladiator تا سه‌گانه The Dark Knight، Interstellar و Dune نه تنها موسیقی متن هستند بلکه مناظر صوتی غوطه‌ورکننده‌ای‌اند که هسته عاطفی فیلم‌هایی که همراهی می‌کنند را شکل می‌دهند.

سبک زیمر با مینیمالیسم جسورانه و شدت جوی مشخص می‌شود. او ملودی‌های سنتی را با موتیف‌های فراموش‌نشدنی و ریتم‌های غریزی جایگزین می‌کند و از سینتی‌سایزرها، آوازهای گروه کر و سازهای غیرمرسوم برای خلق تنش و بافت استفاده می‌کند. صدای مهیب قطعه «زمان» از Inception، سازهای کوبه‌ای ابتدایی «گله گلادیاتورها» در Gladiator و هراس فلج‌کننده تم جوکر در The Dark Knight نشان‌دهنده توانایی او در برانگیختن هیجان خام از طریق صدا هستند. موسیقی‌های او کمتر درباره ملودی و بیشتر درباره فضاسازی هستند و عمق روان‌شناختی‌ای خلق می‌کنند که روایت‌ها را بازتاب می‌دهد.

از میان دستاوردهای او، زیمر دو جایزه اسکار (برای Lion King و Dune)، ۱۲ نامزدی و تأثیری تحول‌آفرین بر موسیقی فیلم‌های بلاک‌باستر دارد. او پیشگام «موسیقی متن ترکیبی» بود که عناصر ارکسترال و الکترونیک را در هم می‌آمیخت و الهام‌بخش نسلی از آهنگسازان شد. همکاری‌های او با کارگردانانی مانند کریستوفر نولان و دنی ویلنو لحظات برخی از نمادین‌ترین لحظات سینما را به ارمغان آورده‌است، از اشتیاق کیهانی ارگ‌محور Interstellar تا آوازهای فرازمینی Dune. زیمر استاد فضا و جسارت است و پس از ویلیامز در رتبه دوم قرار می‌گیرد.

۱) سلطان بی‌رقیب و حقیقی موسیقی سینما: جان ویلیامز

جان ویلیامز بهترین موسیقی‌ساز تاریخ
از موسیقی المپیک تا به‌یادماندنی‌ترین تم‌های تاریخ سینما، جان ویلیامز هیچ رقیبی در خلق موسیقی ندارد.

جان ویلیامز به عنوان بزرگترین آهنگساز فیلم در تمام دوران شناخته می‌شود، استادی که موسیقی‌اش با ذات سینما عجین شده است. با بیش از هفت دهه فعالیت، وی آثاری خلق کرده که فراتر از فیلم‌ها رفته و به نمادهای فرهنگی جهانی تبدیل شده‌اند. همکاری‌های افسانه‌ای او با کارگردانانی مانند استیون اسپیلبرگ و جورج لوکاس منجر به خلق آثاری ماندگار شده است: ماندگاری حماسی Star Wars، ترس ابتدایی ناشی از موتیف دو نُتی Jaws، شور ماجراجویانه فرنچایز Indiana Jones و حیرت تماشایی Jurassic Park.  این موسیقی‌ها تنها همراه فیلم نیستند بلکه سنگ‌بناهای روایی هستند که با استفاده از لایتموتیف‌ها، شخصیت‌ها و احساسات را عمق می‌بخشند.

سبک ویلیامز ریشه در شکوه ارکستراسیون دوره رمانتیک دارد و ملودی‌های گسترده را با روایتگری تماتیک درهم می‌آمیزد. توانایی او در خلق همذات‌پنداری آنی، چه با شیپورهای قهرمانانه Star Wars، شیطنت کودکانه E.T، یا سولوی ویولن غمگین Schindler’s List، بی‌همتایی او را نشان می‌دهد. تعداد کمی از آهنگسازان می‌توانند با چنین مهارتی از ماجراجویی اسپیلبرگی به تراژدی تاریخی بپردازند اما ویلیامز به هر ژانر انسانیّتی خوش می‌درخشد.

دستاوردهای او حیرت‌آور هستند و تکرارنشدنی: ۵۴ نامزدی اسکار ( رکورد بیشترین برای هر فرد در تاریخ)، ۵ جایزه، و ۲۶ جایزه گرمی.  فراتر از آمار، تأثیر فرهنگی او غیرقابل اندازه‌گیری است. تم‌هایی مانند مارش قهرمانانه Superman یا تم اسرارآمیز هری پاتر («تم هدویگ») در حافظه جمعی جهان نقش بسته‌اند و در سالن‌های کنسرت جهانی اجرا می‌شوند. ویلیامز در عصر آزمایش‌های الکترونیکی، ارکستر سمفونیک را احیا کرد و قدرت بی‌زمان آن را در برانگیختن شگفتی، ترس و شادی و تمامی احساسات دیگر اثبات نمود.

آنچه برتری ویلیامز را مهر تأیید می‌زند، استعداد او در خلق ملودی، هنری که در موسیقی مدرن فیلم به ندرت یافت می‌شود، است. موسیقی او فقط صحنه‌ها را همراهی نمی‌کند بلکه آن‌ها را به اسطوره و حماسه تبدیل می‌کند. از ابعاد اپرایی Star Wars تا غم انفرادی و فراموش‌نشدنی Schindler’s List، آثار ویلیامز روح داستان‌پردازی هستند. او تنها یک آهنگساز نیست، بلکه معمار تخیلی است که موسیقی متن زندگی‌مان را می‌سازد. در تلفیق نبوغ فنی با فراگیری احساسی، جان ویلیامز بی‌همتا می‌ایستد؛ استادی که میراثش تا ابد طنین‌انداز خواهد بود.

فراتر از افتخارات، تأثیر فرهنگی ویلیامز بی‌همتاست. تم‌های او به‌راحتی قابل تشخیص هستند و در سالن‌های کنسرت سراسر جهان اجرا می‌شوند، که گواهی بر جاودانگی آن‌هاست. در عصری که موسیقی‌های مینیمالیستی رواج داشت، او از قدرت ارکستر سمفونیک دفاع کرد و به مخاطبان یادآوری کرد که موسیقی فیلم چه پتانسیل دگرگون‌کننده‌ای دارد. جان ویلیامز فقط یک آهنگساز نیست؛ او یک قصه‌گو است که نوت‌هایش کلمه و ملودی‌هایش سطرهای متن تخیل جمعی ما هستند. میراث او، که در ملودی و شکوه نقش بسته، او را به‌عنوان غول بی‌همتای موسیقی فیلم تثبیت می‌کند.

منبع: gamefa.com

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

  • ×