» فیلم و سریال » برترین‌ها (سینما) » ۱۰ ایفای نقش برتر کارنامه حرفه‌ای وال کیلمر – موبوگیم
۱۰ ایفای نقش برتر کارنامه حرفه‌ای وال کیلمر - گیمفا
برترین‌ها (سینما)

۱۰ ایفای نقش برتر کارنامه حرفه‌ای وال کیلمر – موبوگیم

۱۷ فروردین ۱۴۰۴ 107

سینماگران و دوست‌داران سینما به تازگی بازیگری را از دست دادند که استعدادی به وسعت و عمق اقیانوس داشت؛ وال کیلمر! از صداپیشگی تا نقش‌های کمدی و آثار ناآشنا، این مرد توانست ردی درخشان از خود به جا بگذارد.

کیلمر از آن بازیگرانی بود که عده محدودی از سینماگران با او آشنایی داشتند. البته مطرح کردن این مضوع به آن معنا نیست که استعداد وی چیزی غیر از باورنکردنی و تکرارنشدنی بود… متاسفانه زندگی حرفه‌ای پرحاشیه و شرایط سلامت نامتعادل کیلمر باعث شد تا نتواند آنقدر که شایسته‌اش است در مرکز توجه باقی بماند… حالا دوباره با من همراه شوید تا نگاهی عمیق‌تر به ستاره درخشان دیگری در آسمان هالیوود بیندازیم که خاموش شد… این مطلب شامل اسپویلرهایی از عناوین مطرح شده می‌شود. در نظر داشته باشید که این آثار رده‌بندی به خصوصی ندارند و به خاطر ایفای نقش استثنایی کیلمر در آنها انتخاب شده‌اند.

فیلم Top Secret سال ۱۹۸۴: آغازی تحسین‌برانگیز

وال کیلمر در فیلم top secret سال 1984
چهره‌ای جوان و تازه‌وارد در اثری کمدی و عجیب.

وال کیلمر در کمدی جسورانه Top Secret (1984)، به کارگردانی جیم آبراهامز و گروه زاکر، اولین نقش سینمایی خود را با شور و استعداد خیره‌کننده‌ای به تصویر کشید. او در این فیلم که ترکیبی از ژانرهای جاسوسی، موزیکال و کمدی آبکی است، نقش نیک ریورز، یک خواننده راک آمریکایی را بازی می‌کند که ناخواسته درگیر توطئه‌های جاسوسی در آلمان شرقی می‌شود. 

کیلمر با انرژی بالا و تسلطی کم‌نظیر، هم در صحنه‌های اکشن و هم در سکانس‌های کمدی، درخششی بی‌رقیب داشت. مهارت او در اجرای ترانه‌های جذاب و رقص‌های پرتحرک، از او چهره‌ای چندبعدی ساخت. فیلم با طنز بصری و دیالوگ‌های غیرمنتظره شناخته می‌شود و کیلمر با چنان مهارتی این سبک را اجرا کرد که شخصیت نیک ریورز به یکی از به‌ یاد ماندنی‌ترین نقش‌های کمدی دهه ۸۰ تبدیل شد. 

نقش‌آفرینی او در Top Secret نه‌تنها استعداد کمیک بی‌نظیرش را به نمایش گذاشت، بلکه ثابت کرد که می‌تواند در ژانرهای مختلف بدرخشد. این فیلم سنگ بنای محکمی برای کارنامه کاری و حرفه‌ای او شد و راه را برای ایفای نقش‌های متنوعی مانند بتمن در Batman Forever و داک هالیدی در Tombstone هموار کرد. با این حال، بسیاری از طرفدارانش، بازی پرنشاط و جذاب او در این فیلم را نقطه عطفی در حرفه‌اش می‌دانند. 

اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، وال کیلمر در Top Secret با ترکیب شوخ‌طبعی، کاریزما و استعداد نمایشی، اثری ماندگار خلق کرد که حتی پس از چهار دهه، تماشاگران را می‌خنداند و هیجان‌زده می‌کند. این نقش، نقطهٔ آغاز درخشان یکی از بزرگترین بازیگران هالیوود بود.

عنوان Real Genius سال ۱۹۸۵: ترکیب ژانر کمدی و علمی-تخیلی

عنوان real genius سال 1985

وال کیلمر در کمدی علمی-تخیلی Real Genius (1985) به کارگردانی مارتا کولیج، یکی دیگر از به‌‌یادماندنی‌ترین نقش‌های اول خود را به تصویر کشید. او در این فیلم نقش کریس نایت، یک دانشجوی نابغه اما غیرمتعهد در مؤسسه فناوری را بازی می‌کند که با هوش سرشار و طنز گزنده‌اش، هم دانشجویان و هم اساتید را تحت تأثیر قرار می‌دهد. 

کیلمر در این نقش، ترکیبی جذاب از هوش، شوخ‌طبعی و بی‌تفاوتی ظاهری را ارائه می‌دهد که شخصیت او را به‌ سرعت محبوب کرد. حضور او روی پرده، سرشار از انرژی و کاریزما است و دیالوگ‌های سریع و طنزآمیز فیلم را با تسلطی بی‌نظیر اجرا می‌کند. صحنه‌هایی مانند گفتگوی معروف او با پروفسور هاتبر، با بازی ویلیام آترتون، یا تعاملاتش با میچ تیلور، با بازی گابریل جاررت، در نقش هم‌اتاقی ساده‌لوحش، از لحظات برجسته فیلم هستند که مهارت کمدی و زمانبندی فوق‌العاده کیلمر را در مرکز توجه قرار می‌دهند. 

یکی از نقاط قوت بازی کیلمر در این فیلم، توانایی او در متعادل کردن جنبه‌های کمدی و جدی نقش است. کریس نایت اگرچه در ظاهر بیخیال است اما در لحظات کلیدی، عمق و احساسات واقعی خود را نشان می‌دهد. کیلمر نیز این انتقال را با ظرافتی استادانه انجام می‌دهد. صحنه پایانی فیلم، که در آن دانشجویان از فناوری خود برای ایجاد یک صحنه خیره‌کننده استفاده می‌کنند، نمایشی از رهبری و نبوغ کریس است و کیلمر در این سکانس، هم دوست‌داشتنی و هم الهام‌بخش ظاهر می‌شود. 

فیلم Real Genius نه‌تنها یک کمدی هوشمندانه بود، بلکه به‌واسطه بازی درخشان کیلمر، به یک اثر ماندگار تبدیل شد. این نقش، توانایی‌های او را به‌عنوان یک بازیگر چندبعدی به نمایش گذاشت و راه را برای موفقیت‌های بیشتر در هالیوود هموار کرد. حتی پس از گذشت نزدیک به چهار دهه، بسیاری این نقش را یکی از بهترین اجراهای کیلمر می‌دانند و تأثیر آن بر فرهنگ عامه سینما همچنان پابرجاست.

عناوین Top Gun سال ۱۹۸۶ و Top Gun Maverick سال ۲۰۲۲: معنای واقعی اکشن وطن‌پرستی آمریکایی

عناوین top gun سال 1986 و top gun maverick سال 2022
از دیدار تا خداحافظی احساسی، باشکوه و دردناک آیسمن.

وال کیلمر با ایفای نقش تام «آیسمن» کازانسکی در Top Gun (1986) به یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های تاریخ سینمای اکشن تبدیل شد. در اولین قسمت، آیسمن رقیب سرسخت و تا حدی مرموز «ماوریک» (تام کروز) بود؛ خلبانی با مهارت خارق‌العاده اما رفتاری مغرور و فاصله‌گیر. کیلمر با کمترین دیالوگ و بیشترین تأثیر، حضوری خیره‌کننده داشت؛ نگاه‌های تیز، ژست‌های کنترل‌شده و لحن سرد او، آیسمن را به نمادی از رقیبی شکست‌ناپذیر تبدیل کرد. صحنه معروف و رقابت هوایی آنها، با بازی پرتنش کیلمر، به لحظاتی افسانه‌ای بدل شدند. 

سی و شش سال بعد، کیلمر در :Top Gun Maverick (2022) بازگشتی تأثیرگذار داشت. اینبار آیسمن به دریاسالاری تبدیل شده بود که با بیماری سختی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. کیلمر، که خود با سرطان حنجره مبارزه کرده بود، با بازی عمیقاً احساسی و انسانی، غم، مقاومت و وقار آیسمن را به قلب مخاطب منتقل کرد. صحنه کوتاه اما پرجاذبه او با کروز، که در آن دو رقیب قدیمی با نگاهی سرشار از احترام و اندوه گذشته را مرور می‌کنند، یکی از قوی‌ترین لحظات فیلم بود. کیلمر نه‌تنها با محدودیت‌های فیزیکی نقش کنار آمد بلکه از آن برای خلق تصویری فراموش‌نشدنی از شجاعت استفاده کرد. 

تفاوت دو اجرای کیلمر در این دو فیلم، نشان‌دهنده طیف گسترده توانایی‌های او است: از رقیبی یخ‌زده در جوانی تا مردی شکسته اما باشکوه در میانسالی. هر دو نقش، با وجود تفاوت‌های آشکار، به لطف حضور مسحورکننده او، در خاطره مخاطبین و سینماگران جاودانه شدند. متاسفانه Top Gun بدون آیسمن کامل نمی‌شد و :Top Gun Maverick نیز بدون بازگشت کیلمر، هرگز چنین تأثیر عاطفی عمیقی نمی‌گذاشت.

فیلم Willow سال ۱۹۸۸: وال کیلمر در جهانی که انتظارش را نداشتیم

فیلم willow سال 1988
چه کسی می‌تواند وال کیلمر (بتمن و آیسمن) را در نقشی فانتزی تصور کند؟

در فانتزی حماسی Willow (1988) به کارگردانی ران هاوارد، وال کیلمر نقشی کاملاً متفاوت از کاراکترهای قبلی خود را به تصویر کشید. او در این فیلم مادمارتیگان، یک شوالیه مغرور و خودشیفته اما در اصل شجاع و نیک‌سرشت را بازی می‌کند که به تدریج از خودمحوری به سمت از خودگذشتگی رشد می‌کند. 

کیلمر با ترکیب طنز، جذابیت و عملگرایی، شخصیتی خلق کرد که هم خنده‌دار بود و هم الهامبخش. صحنه‌های ابتدایی فیلم که او با غرور و تکبر از بالای اسب به دیگران نگاه می‌کند، با سکانس‌های بعدی که فداکاری و رهبری‌اش را نشان می‌دهد، تضاد جالبی ایجاد می‌کند. دیالوگ‌های سریع و کنایه‌آمیز مادمارتیگان، مانند «من بزرگترین شمشیرزنان جهان را کشته‌ام!»، با زمانبندی کمدی عالی کیلمر اوج می‌گیرند. 

نکته قابل توجه در بازی کیلمر، توانایی او در متعادل کردن جنبه‌های کمدی و حماسی نقش است. درحالی که مادمارتیگان در نگاه اول یک شخصیت کاریکاتوری به نظر می‌رسد، کیلمر به تدریج عمق و انسانیت او را آشکار می‌کند. صحنه‌های اکشن او، به ویژه نبرد پایانی، انرژی و جنبه فیزیکی منحصر به فردی دارند که مهارت‌های بدنی کیلمر را به نمایش می‌گذارند. 

بازی کیلمر در Willow اغلب نادیده گرفته می‌شود اما این نقش یکی از نمونه‌های درخشان تطبیق‌پذیری او است. وی ثابت کرد که می‌تواند به همان اندازه که در نقش‌های جدی مانند Top Gun قانع‌کننده باشد، در ژانر فانتزی و کمدی نیز بدرخشد. مادمارتیگان نه تنها یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های فیلم بوده، بلکه گواهی است بر توانایی کیلمر در غنی‌سازی هر پروژه‌ با حضور پرانرژی و پرطراوت خود.

فیلم Doors سال ۱۹۹۱: ادای احترام وال کیلمر به نابغه‌ای از دست رفته

فیلم doors سال 1991 ادای احترام وال کیلمر به نابغه‌ای از دست رفته
الگویی بی‌نقص برای تمامی فیلم‌های بیوگرافی.

در فیلم زندگینامه‌ای Doors (1991) به کارگردانی الیور استون، وال کیلمر با ایفای نقش جیم موریسون، خواننده افسانه‌ای گروهی با همین نام، یکی از متقاعدکننده‌ترین و هیجان‌انگیزترین اجراهای تاریخ سینما را ارائه داد. کیلمر نه تنها ظاهر فیزیکی و حرکات موریسون را دقیقاً تقلید کرد، بلکه روح سرکش، آسیب‌پذیری و وحشی‌گری هنری او را نیز به تصویر کشید. 

کیلمر برای آماده شدن برای این نقش، ماه‌ها وقت صرف مطالعه فیلم‌ها، مصاحبه‌ها و موسیقی‌های موریسون کرد. نتیجه این تلاش، ایفای نقشی بود که مرز بین بازیگر و شخصیت واقعی را محو می‌کرد. صحنه‌های اجرای زنده او، مانند سکانس «Light My Fire» در تئاتر، انرژی خام و جادویی موریسون را به طور کامل احیا می‌کنند. کیلمر نه تنها صدای موریسون را تقلید کرد، بلکه حالات چهره، حرکات بدن و حتی نحوه نفس کشیدن او را نیز به دقت بازسازی نمود. 

البته بازی کیلمر فراتر از تقلیدی سطحی بود. او عمیقاً به روان‌پریشی، تنهایی و نبوغ موریسون پرداخت. صحنه‌هایی که موریسون را در اوج اعتیاد و سردرگمی نشان می‌دهند، مانند توالی «The End» در کنسرت «میامی»، با بازی بی‌پروای کیلمر به تصویری دردناک و زیبا از زوال یک هنرمند تبدیل می‌شوند. رابطه پیچیده موریسون با پاملا کورسون، با بازی مگ رایان، نیز با ظرافتی غم‌انگیز به تصویر کشیده شده است. 

فیلم Doors به لطف بازی کیلمر، بیش از یک فیلم زندگینامه‌ای معمولی است؛ این عنوان تجربه‌ای سینمایی است که بیننده را به درون ذهن یک نابغه دیوانه می‌کشاند. بسیاری این نقش را اوج حرفه کیلمر می‌دانند؛ اثباتی بر این که او یکی از بااستعدادترین و فداکارترین بازیگران نسل خود است. حتی امروز، این اجرا به عنوان معیاری برای نقش‌آفرینی در ژانر زندگینامه‌ای در نظر گرفته می‌شود.

عنوان Tombstone سال ۱۹۹۳: حضور باشکوه وال کیلمر در دنیای وسترن

عنوان tombstone سال 1993
بازیگری که نشان داد در یک فیلم وسترن مدرن نیز می‌توان درخشید.

در وسترن کلاسیک Tombstone (1993)، وال کیلمر با ایفای نقش داک هالیدی، دندان‌پزشک تیرانداز و مبتلا به سل، یکی از تاثیرگذارترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ سینما را به نمایش گذاشت. کیلمر در این فیلم نه‌تنها ظاهر فیزیکی و رفتارهای هالیدی را با دقت بالا تقلید کرد، بلکه روح سرکش، طنز سیاه و تراژدی پنهان این شخصیت افسانه‌ای را با عمقی خیره‌کننده به تصویر کشید. 

بازی کیلمر ترکیبی استادانه از خشونت کنترل‌شده، جذبه‌ی مرموز و آسیب‌پذیری انسانی است. صحنه‌های اکشن او، به‌ویژه تیراندازی در «O.K. Corral»، با زمان‌بندی و شدتی باورنکردنی اجرا شده‌اند. اما آنچه این نقش را ماندگار می‌کند، لحظات ساکت و درون‌گرایانه‌ای است که کیلمر با نگاه‌های معنادار و حرکات ظریف، درد جسمی و عاطفی داک را بیان می‌کند. دیالوگ معروف «منم تیرانداز پشت‌خط» با آن ادای تحقیرآمیز خاص، به‌تنهایی فرهنگ عامه سینمای وسترن را تسخیر کرده است. 

کیلمر در ایجاد ارتباط با کورت راسل، در نقش وایات ارپ، نیز استادانه عمل کرده است. رابطه این دو شخصیت، ترکیبی از رفاقت، رقابت و احترام متقابل، قلب تپنده فیلم است. صحنه مرگ داک، که در آن با وقار تمام به استقبال سرنوشت می‌رود، یکی از تاثیرگذارترین لحظات وسترن مدرن است و کیلمر در این سکانس بدون یک کلمه دیالوگ، دریایی از احساسات را منتقل می‌کند. 

عنوان Tombstone بدون حضور کیلمر هرگز به این جایگاه اسطوره‌ای نمی‌رسید. بسیاری دیگر از سینماگران این نقش را بهترین اجرای حرفه‌ای او می‌دانند؛ ترکیبی کامل از مهارت‌های فنی بازیگری و بینش عمیق انسانی. داک هالیدی کیلمر نه‌تنها درخشان‌ترین نسخه این شخصیت تاریخی است، بلکه استانداردی طلایی برای نقش‌آفرینی در ژانر وسترن مدرن محسوب می‌شود. این اجرا اثبات می‌کند که کیلمر در اوج حرفه‌اش، یکی از بزرگ‌ترین استعدادهای نسل خود بود.

فیلم Heat سال ۱۹۹۵: بهترین مثال ممکن از بازیگری مینیمال با وال کیلمر

فیلم heat سال 1995
یک بازیگر بااستعداد با ایفای نقش مینیمال نیز خود را در مرکز توجه مخاطب قرار می‌دهد.

در شاهکار جنایی مایکل مان، Heat (1995)، وال کیلمر در نقش کریس شیخریس، یکی از اعضای گروه سارقان حرفه‌ای به رهبری نیل مککالی، با بازی رابرت دنیرو، حضوری کم‌نظیر دارد. اگرچه این فیلم بیشتر به خاطر تقابل اسطوره‌ای دنیرو و آل پاچینو شناخته می‌شود اما اجرای ظریف و چندلایه‌ای کیلمر یکی از نقاط قوت پنهان این اثر محسوب می‌شود. 

کیلمر در این نقش، بازیگری «مینیمال» را به اوج می‌رساند. کریس شخصیتی است که بیشتر با سکوت و نگاه‌های معنادارش صحبت می‌کند تا دیالوگ‌های طولانی. صحنه‌هایی که او را در حال برنامه‌ریزی برای سرقت‌ها یا تعامل با همسرش می‌بینیم، گویای تسلط کیلمر بر بازیِ «کمتر، بیشتر است» هستند. حرکت‌های حساب شده، تغییرات ظریف در حالت چهره و زبان بدنِ دقیق او، همگی از عمق اضطراب‌ها و تعهدات کریس به همکاران و خانواده‌اش حکایت دارند. 

نکته درخشان بازی کیلمر، تضاد بین شخصیت سارق بی‌رحم و مرد خانواده‌دوست است. او در صحنه‌های اکشن، مانند سرقت بانک مرکزی، با خشونتی حساب‌شده ظاهر می‌شود اما در لحظات خصوصی با همسرش، آسیب‌پذیری و انسانیتی غیرمنتظره نشان می‌دهد. این تقابل، به لطف بازی بی‌حاشیه کیلمر، کاملاً باورپذیر است. 

عنوان Heat اگرچه مملو از بازیهای درخشان است، اما سکوتهای پرمعنای کیلمر در این میان طنینی ویژه دارند. او بدون نیاز به دیالوگهای طولانی، ترسها، وفاداریها و تناقضهای یک مجرم حرفهای را به تصویر میکشد. این نقش شاید کمرنگتر از دیگر آثار کیلمر به نظر برسد، اما از نظر مهارت بازیگری، یکی از ظریفترین اجراهای اوست که بر هنر «بازیگری در سکوت» مهر تأیید میزند.

انیمیشن The Prince of Egypt سال ۱۹۹۸: داستانی احساسی از کتابی مقدس

انیمیشن the prince of egypt سال 1998
تصویری به روشنی خورشید با حجم بی‌انتهای استعداد.

در انیمیشن حماسی The Prince of Egypt (1998)، وال کیلمر با صداپیشگی شخصیت موسی، یکی از تاثیرگذارترین و احساسی‌ترین اجراهای کارنامه هنری خود را ارائه داد. اگرچه این یک نقش صوتی بود و چهره کیلمر روی پرده دیده نمی‌شد، او با قدرت صدا و توانایی‌های تحسین‌برانگیز بازیگری خود، روحی ماندگار به این شخصیت کتاب مقدس بخشید. 

کیلمر در این نقش، سفر تحولی موسی از یک شاهزاده مغرور مصری تا پیامبری فروتن را با ظرافتی خارق‌العاده به تصویر می‌کشد. تغییر تدریجی لحن صدای او از خودمحوری جوانی (در صحنه‌های اولیه با فرعون) تا شکوه و وقار روحانی (در صحنه‌های معجزه دریای سرخ) نشان‌دهنده درک عمیق او از این سفر دراماتیک است. صحنه رویارویی با فرعون، با صدای رالف فاینس، که در آن موسی با ترکیبی از قدرت و ترحم فریاد میزند «بگذار قوم من برود!»، یکی از لحظات به‌یادماندنی انیمیشن است که تماماً بر پایه توان صوتی کیلمر استوار است. 

نکته قابل توجه در اجرای کیلمر، تعادل بین قدرت و آسیب‌پذیری است. در صحنه‌های عاطفی مانند وداع با خواهرش میریام یا مناجات در بیابان، لرزش صدای او از تردید و ایمان را همزمان منتقل می‌کند. این ظرافت باعث می‌شود موسی انیمیشن به‌رغم طبیعت خارق‌العاده داستان، بسیار انسانی و ملموس به نظر برسد. 

انیمیشن The Prince of Egypt با وجود بازیگران صداپیشه بزرگ دیگری چون پاتریک استوارت و میشل فایفر، به لطف اجرای کیلمر به عنوان موسی به اثری فراموش‌نشدنی تبدیل شد. او ثابت کرد که یک بازیگر واقعی حتی بدون حضور فیزیکی نیز می‌تواند تأثیری ماندگار به جا بگذارد. این نقش نه‌تنها یکی از بهترین اجراهای صوتی تاریخ انیمیشن بوده، بلکه گواهی است بر استعداد چندبعدی وال کیلمر که حتی با صدا هم می‌تواند قصه‌ها را زنده کند.

فیلم Kiss Kiss Bang Bang سال ۲۰۰۵: کارآگاهی در هالیوود

فیلم kiss kiss bang bang سال 2005
رابرت داونی جونیور (پیش از آیرون من) و وال کیلمر (پس از بتمن).

در فیلم نوآر-کمدی Kiss Kiss Bang Bang به کارگردانی شین بلک، وال کیلمر با بازی در نقش «پِری»، یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های سینمایی کارنام‌هاش را خلق کرد. پری، یک کارآگاه خصوصی عجیب و کم‌حوصله در هالیوود است که در داستانی پیچیده از قتل و فریب، همراه هری لاکهارت، با بازی رابرت داونی جونیور، گرفتار می‌شود. 

کیلمر در این نقش، تعادلی استادانه بین طنز و جدیت برقرار می‌کند. پِری با وجود ظاهر سرد و رفتاری غیرعادی، در پس آنها قلب گرمی دارد که کیلمر با ظرافتی بی‌نظیر آن را آشکار می‌سازد. صحنه‌های کمدی فیلم، به‌ویژه مونولوگ‌های خشمگینانه پری درباره احمقانه بودن هالیوود یا واکنش‌های خشک و بی‌حوصله‌اش به شرارت‌های هری، از طنز تلخ و هوشمندانه‌ای بهره می‌برند که کیلمر آنها را با زمانبندی کم‌نظیری اجرا می‌کند. 

البته بازی کیلمر فراتر از کمدی محض است. او در صحنه‌های عاطفی، مانند وقتی که از دردهای گذشته‌اش سخن می‌گوید یا وقتی که با وجود تمامی ناراحتی‌ها به هری کمک می‌کند، عمق و آسیب‌پذیری شخصیت را به مخاطب نشان می‌دهد. ارتباط قدرتمند بین او و داونی جونیور یکی از نقاط قوت فیلم است؛ رابطه آنها که ترکیبی از تحریک متقابل، دوستی ناخواسته و احترام پنهانی است، به دلیل بازی سرزنده و پرانرژی کیلمر کاملاً باورپذیر می‌شود. 

عنوان Kiss Kiss Bang Bang شاید در زمان اکران چندان مورد توجه قرار نگرفت اما بازی کیلمر در آن به یکی از محبوب‌ترین نقش‌آفرینی‌های او تبدیل شده است. این فیلم نه‌تنها توانایی کمدی او را به نمایش گذاشت، بلکه ثابت کرد که کیلمر حتی در نقش‌های فرعی نیز می‌تواند درخششی فراموش‌نشدنی داشته باشد. پری با تمام کنایه‌ها، خشونت و قلب پنهانش، یادگاری ماندگار از استعداد بیحد و مرز وال کیلمر است.

عنوان Twixt سال ۲۰۱۱: فیلمی متفاوت برای وال کیلمری متفاوت

عنوان twixt سال 2011
کریستوفر لی: حتی در بدترین فیلم خود بهترین باش.

در فیلم گوتیک-فانتزی Twixt، به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا، وال کیلمر با ایفای نقش هال بیلهام، نویسنده‌ای با گذشته تاریک، یکی از صمیمی‌ترین و در عین حال عجیب‌ترین اجراهای خود را ارائه می‌دهد. این فیلم که ترکیبی از عناصر ترسناک، رویایی و زندگینامه‌ای است، به نوعی بازتابی از زندگی خود کیلمر نیز محسوب می‌شود. 

کیلمر در این نقش، نویسنده‌ای شکست‌خورده را به تصویر می‌کشد که در شهری مرموز گرفتار رویاها و کابوس‌های عجیبی می‌شود. بازی او در این فیلم، ترکیبی از طنز تلخ، آسیب‌پذیری عمیق و لحظاتی از روشن‌بینی است. صحنه‌های گفتگوی او با روح یک دختر جوان، با بازی الا فانینگ، یا رویارویی‌هایش با شخصیت‌های مرموز شهر، همگی با حس بی‌قراری و جستجوی درونی همراه هستند که کیلمر به زیبایی آن‌ها را منتقل می‌کند. 

نکته جالب توجه در این اجرا، ارتباط شخصیت فیلم با زندگی واقعی کیلمر است. او که در آن سال‌ها با چالش‌های سلامتی دست و پنجه نرم می‌کرد، نوعی صداقت دردناک را به نقش تزریق کرده است. صحنه‌هایی که بیلهام با گذشته‌اش مواجه می‌شود یا در رویاهایش غرق می‌شود، به شکلی غیرمستقیم بازتابی از مبارزات شخصی بازیگر هستند. 

فیلم Twixt شاید از نظر تجاری و انتقادی چندان موفق نبود، اما اجرای کیلمر در آن به عنوان یکی از جسورانه‌ترین و شخصی‌ترین نقش‌آفرینی‌هایش شناخته می‌شود. او در این فیلم نه تنها یک شخصیت خیالی را بازی می‌کند بلکه بخشی از وجود خود را نیز روی پرده به نمایش می‌گذارد. این نقش، اثباتی دیگر بر توانایی کیلمر در تبدیل هر پروژه‌ای به فرصتی برای کشف لایه‌های جدید بازیگری است.

به سوی بهشت پرواز کن، آیسمن

امیدوارم توانسته باشم تنها قطره‌ای از دریای استعداد وال کیلمر را برای شما به نمایش گذاشته باشم. آیا ایفای نقشی دیگری مدنظرتان هست که در این لیست به آن اشاره نشد؟ فیلم محبوب وال کیلمر شما چیست؟

منبع: موبوگیم

Witcher(هیولا کش موبوگیم)

منبع: gamefa.com

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×